سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتار دیگرى که از این مقوله است فرمود : ] از مردمان کسى است که کار زشت را ناپسند مى‏شمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمى‏دارد ، چنین کسى خصلتهاى نیک را به کمال رسانیده ، و از آنان کسى است که به زبان و دل خود انکار کند و دست به کار نبرد ، چنین کسى دو خصلت از خصلتهاى نیک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته ، و از آنان کسى است که منکر را به دل زشت مى‏دارد و به دست و زبان خود بر آن انکار نیارد ، چنین کس دو خصلت را که شریف‏تر است ضایع ساخته و به یک خصلت پرداخته ، و از آنان کسى است که منکر را باز ندارد به دست و دل و زبان ، چنین کس مرده‏اى است میان زندگان ، و همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهى از منکر ، چون دمیدنى است به دریاى پر موج پهناور . و همانا امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک کنند و نه از مقدار روزى بکاهند و فاضلتر از همه اینها سخن عدالت است که پیش روى حاکمى ستمکار گویند . [نهج البلاغه]

از فرش به عرش

 

به نام خدا

 

شکل و شمایل رسول خدا محمد مصطفی(ص)

 

بدان که حضرت رسول (ص) در دیده ها با عظمت می نمود و در سینه ها مهابت او بود. رویش از نور می درخشید مانند ماه شب چهارده. از میانه بالا اندکی بلند تر بود و بسیار بلند نبود و سر مبارکش بزرگ بود و مویش نه بسیار پیچیده بود و نه بسیار افتاده و اکثر اوقات از نرمه ی گوشش نمی گذشت و اگر بلندتر می شد میانش را می شکافت و بر دو طرف سر می افکند و رویش سفید ونورانی بود و گشاده پیشانی بود و ابرویش باریک و مقوس و کشیده بود و رگی در میان پیشانی اش بود که هنگام غضب پر می شد و بر می امد. و بینی ان جناب باریک و کشیده بود و میانش اندکی بر امدگی داشت و نوری از ان می تافت. محاسن شریفش انبوه بود و دندان هایش سفید و براق و نازک و گشاده بود و گردنش در صفاو نور و استقامت مانند گردن صورت هایی بود که از نقره می سازند و صیقل می زنند.

اعضای بدنش همه معتدل و سینه و شکمش برابر یکدیگر بود. میان دو کتفش پهن بود و سر استخوانهای بند های بدنش قوی و درشت بود و اینها از علامات شجاعت و قوت است و در میان عرب ممدوح است. بدنش سفید ونورانی بود و از میان سینه تا نافش خط سیاه و پستان ها و اطراف سینه و شکم ان حضرت از مو عاری بود و ذراع و دوش هایش مو داشت انگشتانش کشیده و بلند بود ساعد ها و ساقش صاف و کشیده بود کف پاهایش هموار نبود بلکه میانش از زمین دور بود و پشت هایش بسیار صاف و نرم بود به حدی که اگر قطره ی ابی بر انها ریخته می شد بند نمی شد و چون راه می رفت قدم ها را به روش متکبران بر زمین نمی کشید و با تانی و وقار راه می رفت و چون به جانب خود ملتفت می شد که با کسی سخن گوید به روش ارباب دولت به گوشه ی چشم نظر نمی کرد بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت.

پایان

 

بر گرفته از کتاب منتهی الامال صفحه 32 و 33  




سید مصطفی سیدی ::: جمعه 89/5/22::: ساعت 4:26 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 6


کل بازدید :33974
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
سید مصطفی سیدی
به وب لاگ از فرش به عرش خوش آمدید.
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
 
>>لینک دوستان<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<